برندینگ موبایلهای هوشمند عنصری حیاتی است. خریداران بالقوه یک موبایل هوشمند معمولا وقت بررسی کردن لیست مشخصات را ندارند تا متوجه شوند که آیا یک موبایل خاص از موبایلی دیگر بهتر است یا خیر. ضمنا اکنون در حال ورود به دورانی هستیم که تقریبا تمام موبایلهای هوشمند ظاهری یکسان دارند: ساندویچهایی از جنس شیشه و فلز (یا گاهی شیشه و پلاستیک) همراه با دو یا سه یا چهار دوربین در پشت و نمایشگری که یا ناچ دارد یا درون یک سوراخ کوچک، میزبان دوربین جلو شده است. اینجاست که برندینگ موبایلها و بازاریابی وارد عمل میشود و متاسفانه، برندینگ طی سالهای اخیر شکلی بسیار گیجکننده به خود گرفته است.
کسی که به دقت اخبار دنیای تکنولوژی را دنبال میکند به راحتی قادر به تشخیص تفاوتها خواهد بود: لیست مشخصات یک موبایل هوشمند به ما میگوید که دستگاه چه چیپستی دارد، به چه میزان حافظه رم و حافظه داخلی مجهز شده و دوربینش حدودا چه عملکردی از خود به نمایش در میآورد. اما خریداران معمولی تنها از طریق مشخصههای سطحی قادر به تمیز دادن موبایلها از یکدیگر هستند: اینکه دستگاه چه شمایلی دارد، توسط چه شرکتی ساخته شده و با چه برندی روانه بازار میشود. اما به دلایلی نهچندان واضح، تولیدکنندگان تصمیم گرفتهاند به سراغ نامگذاریهایی بروند که با یکدیگر تداخل دارند و از طرف دیگر هم مدلهای اولترا، پلاس، پرو و مکس همهچیز را عجیبتر میکنند.
اکثر تولیدکنندگان موبایلهای اندرویدی دست به این اشتباه زدهاند. و گودال نامگذاریهای گیجکننده، بسیار عمیقتر از آنچیزی است که به نظر میرسد، خصوصا اگر به سراغ موبایلهای ارزانقیمتتر بروید که در آنها، اولویت با پیشرفتهترین قابلیتهای ممکن نیست. گاهی از اوقات یک موبایل با نامی مشخص در یک کشور مشخص عرضه میشود و بعد دقیقا همان موبایل با نامی متفاوت، سر از بازار کشوری دیگر در میآورد. و به این ترتیب، کار برای افرادی که میخواهند دست به یک سرچ ساده در اینترنت بزنند حسابی دشوار میشود.
امروز و در این مقاله به مثالهایی میپردازیم که نشان میدهند تولیدکنندگان موبایلهای هوشمند باید از رویه پیشین خود در برندینگ محصولات دست بکشند. سپس به بررسی این میپردازیم که همان شرکتها چطور میتوانند برندینگی بهتر داشته باشند و کمتر باعث سرگیجه مشتریان بالقوه شوند.
کدام تولیدکنندگان برندینگ اشتباه دارند؟
شیائومی
نامگذاری محصولات شیائومی قبلا خیلی سادهتر بود. در ابتدا موبایلهای اقتصادی این شرکت را داشتیم که زیر چتر خانواده «ردمی» جای میگرفتند و به سادگی دستهبندی میشدند: هر دستگاه یک شماره سری داشت که نشان میداد متعلق به کدام نسل است و خود موبایلها نیز براساس مجموعهای از پیشوندها و پسوندها قابل تمیز بودند. پسوند A نشان میداد که با ارزانترین مدل طرف هستیم و پسوند C یک رده از آن بالاتر بود. سپس ردمی نوت و نوت پرو را داریم که مدلهای گرانقیمتتر این برند هستند. بنابراین در خانواده ردمی ۹، موبایلهای ردمی 9A، ردمی 9C، ردمی ۹، ردمی نوت ۹ و ردمی نوت ۹ پرو را داریم که از ارزانترین تا گرانترین لیست شدهاند. بعد هم نوبت به لاینآپهای می و می نوت میرسید که مدلهای پریمیومتر به حساب میآمدند. بسیار آسان است، مگر نه؟
اما موضوع همینقدر ساده نیست. به این خاطر که هنوز به سراغ مدلهای عرضه شده در مناطق مختلف نرفتهایم.
بدترین شرایط را آن دسته از موبایلهای شیائومی دارند که در هند به فروش میرسند. اگر در هند و اروپا خواستار موبایل «ردمی ۹» شوید، دو موبایل کاملا متفاوت گیرتان میآید. ردمی ۹ در هند (که با اندکی تغییر، POCO C3 نیز نام گرفته)، همان موبایلی است که مردم دیگر نقاط جهان تحت عنوان «ردمی 9C» میشناسند و هیچ موبایلی به نام ردمی 9C در هند وجود ندارد. اگر شما یک هندی باشید و به دنبال همان موبایل ردمی ۹ که در نقاط دیگر جهان به فروش میرسد باشید، کشف خواهید کرد که این دستگاه در کشور مادریتان «ردمی ۹ پرایم» نامیده شده.
اگر در هند و اروپا خواستار موبایل «ردمی ۹» شوید، دو موبایل کاملا متفاوت گیرتان میآید
و از اینجا به بعد شرایط فقط بد و بدتر میشود. اگرچه ردمی نوت ۹ چه در هند و چه بیرون از هند موبایلی یکسان است، مدلهای پرو شرایط را بسیار گیجکننده میکنند. در هند شما موبایلهای ردمی نوت ۹ پرو و ردمی نوت ۹ پرو مکس را دارید. هر دو موبایل بسیار شبیه به یکدیگر هستند و تنها چند تفاوت کلیدی دارند. پرو مکس با دوربین و حافظه داخلی بهتر از راه میرسد. تفاوتها منطقی هستند. اما بعد متوجه میشوید همین موبایلها در آنسوی آبها برندی کاملا متفاوت دارند. ردمی نوت ۹ پرو هندی، در اروپا تحت عنوان ردمی نوت ۹ اس شناخته میشود و ردمی نوت ۹ پرو مکس هندی هم در واقع در اروپا ردمی نوت ۹ پرو است.
در مثالی تازهتر و نامرتبط با بازار هند، بیایید خانواده ردمی نوت ۹ ۵جی را در چین بررسی کنیم. ردمی نوت ۹ ۵جی و ردمی نوت ۹ پرو ۵جی در ظاهر مثل مدلهای 5G موبایلهایی به نظر میرسند که پیشتر عرضه شدهاند، اما این موبایلها کاملا متفاوت بوده و کمترین شباهت ممکن را با آن چیزی دارند که تحت عنوان ردمی نوت ۹ و ردمی نوت ۹ پرو میشناسیم. نوت ۹ ۵جی و نوت ۹ پرو ۵ج حتی پردازندههایی دارند که توسط یک تولیدکننده متفاوت تولید شدهاند! برای اینکه موضوع از این هم پیچیدهتر شود، ردمی نوت ۹ با پشتیبانی از شبکههای 4G، از اسنپدراگون ۶۶۲ کوالکام قوت میگیرد. و بعد متوجه شدیم شیائومی میخواهد ردمی نوت ۹ پرو ۵جی چینی را تحت عنوان «Mi 10i» در هند عرضه کند.
تازه موضوع فقط مربوط به خانواده ردمی نیست. شیائومی در عرضه تمام موبایلهایش چنین رویکردی دارد. برای مثال بیایید برند زیرمجموعه POCO را بررسی کنیم. سه موبایل پوکو سی ۳، پوکو ام ۲ و پوکو ام ۲ پرو که در هند فروخته میشوند، هیچ تفاوت معناداری با ردمی ۹، ردمی ۹ پرایم و ردمی نوت ۹ پرو در بازار همین کشور ندارند. در واقع شیائومی دارد موبایلهایی یکسان را با برندینگ متفاوت در بازاری واحد میفروشد. وقتی مشخصات این موبایلهای پوکو را با همتایانشان در خانواده ردمی مقایسه میکنید، عملا هیچ تفاوتی به چشم نمیخورد. پوکو روی استقلال کسبوکارش تاکید دارد اما در عین حال حاضر است زنجیره تامین و منابع تحقیق و توسعه خود را با شیائومی به اشتراک بگذارد و همین، شباهتهای دیوایسها را توجیه میکند.
درباره برندینگ ضعیف شیائومی میتوان اندازه یک مقاله کامل صحبت کرد. بنابراین دیگر از خیر سایر مثالها میگذریم و شما را با دیاگرام بالا تنها میگذاریم که به خوبی نشان میدهد شرایط چقدر فاجعهبار است.
ریلمی
ریلمی هم با استفاده از نامگذاریهای نامتعارف بیگانه نیست. این شرکت موبایلهایی خاص را برداشته و شروع به فروختن آنها با نامی متفاوت در بازارهای گوناگون میکند. گاهی حتی برند ریلمی و اوپو در این زمینه دست به همکاری میزنند.
برای مثال بیایید موبایل ریلمی V5 5G را بررسی کنیم. این دستگاه همراه با پردازنده Dimensity 720 5G مدیاتک از راه میرسد و ۸ گیگابایت حافظه رم، ۱۲۸ گیگابایت حافظه داخلی، باتری ۵۰۰۰ میلیآمپر ساعتی، دوربین اصلی چهارگانه (شامل سنسورهای فوق عریض، سنجش عمق و ماکرو) و نمایشگری 1080p با نرخ بهروزرسانی ۹۰ هرتز و نسبت ابعاد ۲۰:۹ دارد. بنابراین با یک موبایل میانرده بسیار استاندارد طرف هستیم که از 5G هم پشتیبانی میکند.
چه کسی این ایده نبوغآمیز در نامگذاری را مطرح کرده؟ فقط خدا میداند
و زیاد لازم نیست بگردید تا همین موبایل را با نامی متفاوت بیابید. ریلمی V5 5G تحت عنوان OPPO K7x نیز به فروش میرسد، آن هم در همان بازار کشور چین. اوپو K7x دقیقا همان موبایل است، ولی این بار صرفا با برند اوپو عرضه شده.
بعد هم لاینآپ ریلمی ۷ را داریم. کاربران عادی شاید تصور کنند که موبایل ریلمی 7 5G که همین اواخر عرضه شد، در واقع همان ریلمی ۷ است و فقط این بار از 5G پشتیبانی میکند. این موضوع اما صرفا تا حدی حقیقت دارد. ریملی ۷ همراه با پردازنده Helio G95 از راه میرسد و مدل 5G به پردازنده Dimensity 800U مدیاتک مجهز شده. گذشته از این، مدل 5G نمایشگر ۱۲۰ هرتز و دوربین اصلی ۴۸ مگاپیکسلی دارد اما ریلمی ۷ معمولی با نمایشگر ۹۰ هرتز و دوربین اصلی ۶۴ مگاپیکسلی از راه میرسد.
میخواهید شرایط را عجیبتر کنیم؟ بعد از اینها نوبت به ریلمی ۷ پرو میرسد که به اسنپدراگون 720G مجهز شده و از 5G پشتیبانی نمیکند، بنابراین عملکردی ضعیفتر از چیپست Dimensity 800U موجود در مدل 5G ریلمی ۷ دارد. از سوی دیگر شاهد نمایشگر اندک کوچکتر امولد، نرخ بهروزرسانی ۶۰ هرتز به جای ۱۲۰ هرتز و باتری کم ظرفیتتر ۴۵۰۰ میلیآمپر ساعتی هستیم. اما دوربین ۶۴ مگاپیسکلی و شارژ سریعتر ۶۵ واتی را در این موبایل خواهید یافت. در واقع اگر بخواهیم واضحتر بگوییم، ریلمی با مدلهای پرو و غیر پرو مثل دو خانواده متفاوت رفتار میکند و برخلاف آنچه به نظر میرسد، عبارت «پرو» به معنای بهتر بودن خالص نیست.
با نگاهی به لیست مشخصات سختافزاری، بسیاری از کاربران احتمالا خرید ریلمی 7 5G را به مدلهای عادی و پرو 4G ترجیح دهند. اما برندینگ موبایلها این موضوع را به وضوح نشان نمیدهد. نامگذاری فقط بهگونهای است که نشان میدهد یک موبایل 5G دارد و این فرض را نیز به وجود میآورد که ریلمی ۷ پرو بهتر است. چه کسی این ایده نبوغآمیز در نامگذاری را مطرح کرده؟ فقط خدا میداند.
الجی
الجی هم گاهی در برندینگ موبایلهای خود (مانند الجی ولوت که همین اواخر از راه رسید) نوعی بازی ذهنی راه میاندازد. الجی ولوت امسال از راه رسید تا جایگزینی برای موبایلهای سری جی باشد و یک تجربه پریمیوم را بدون قیمتگذاری پریمیوم ناشی از چیپست اسنپدراگون ۸۶۵ ارائه کند. اما درحالی که در این موبایل شاهد استفاده از اسنپدراگون ۸۶۵ نیستیم، نتیجه نهایی بسیار گیجکننده از آب درآمده است.
الجی ولوت در سه مدل در دسترس قرار گرفته: یک مدل 4G و دو مدل 5G. نخستین مدل 5G ستاره نمایش است و به اسنپدراگون ۷۶۵ جی، نخستین چیپست میانرده 5G کوالکام مجهز شده. اما آنهایی که نیازی به 5G نداشته باشند، به اسنپدراگون ۸۴۵ دسترسی مییابند، چیپستی سه ساله که راهش راه به موبایل LG G7 ThinQ سال ۲۰۱۸ باز کرده بود. هر دو دستگاه از نظر عملکرد خالص بسیار مشابه به مدل مجهز به اسنپدراگون ۷۶۵ جی ظاهر میشوند، اما مشکل اینست که اسنپدراگون ۸۴۵ واقعا سالخورده به حساب میآید. این چیپست در مصرف انرژی بهینه نیست و پشتیبانی طولانیمدت آن نیز متوقف شده که میتواند در نهایت بسیار دردسرساز باشد. بعد در آخر نوبت به T-Mobile LG Velvet 5G میرسد که به Dimensity 1000C مدیاتک مجهز شده: یک چیپست کاملا متفاوت از رقیب کوالکام.
الجی دارد تغییراتی بنیادین را در واحد اسمارتفون خود پشت سر میگذارد و برندینگ سنتی موبایلهایش شاید راه خود را به سال آتی میلادی باز نکند
خانواده V الجی نیز همچنان زنده است و آن دسته از مشتریانی را هدف قرار داده که به دنبال مشخصات بهتر میگردند، اما چرخه عرضه محصولات الجی تغییر کرده. موبایلهای سری V که پیشتر در پایان هر سال عرضه میشدند تا به رقابت با خانواده گلکسی نوت سامسونگ بپردازند، حالا در ابتدای هر سال عرضه میگردند. بنابر شایعات، خانواده V الجی احتمالا در نهایت به سرنوشت سری G دچار شده و بیشتر روی موبایلهای میانرده با تواناییهای 5G متمرکز گردد. البته الجی ظاهرا یک پرچمدار واقعی (و رولشونده) نیز برای سال بعد در دستور کار دارد، اما کسی چه میداند که تا سال ۲۰۲۱ چه بلایی به سر سری V خواهد آمد.
بنابراین بله، الجی مشخصا دارد تغییراتی بنیادین را در واحد اسمارتفون خود پشت سر میگذارد و برندینگ سنتی موبایلهایش شاید راه خود را به سال آتی میلادی باز نکند. و بله، میتوان گفت که برخی از مشکلات کنونی الجی در برندینگ، به همین تغییرات درون سازمانی مربوط است. اما اکنون این برند صرفا دارد مشتریان را گیج میکند و از آنجایی که موبایلهای الجی آنقدرها مقرون به صرفهتر از دیوایسهای رقیب ظاهر نمیشوند، نمیتوان فرض کرد که وضعیت در سال ۲۰۲۱ میلادی بهتر خواهد شد. الجی یکی از آن کمپانیهایی است که باید یک تجدید نظر حسابی در رویکردهایش کند.
وان پلاس
وان پلاس حداقل تا سال گذشته، به برندینگ و نامگذاری هوشمندانه موبایلهایش بسیار نزدیک بود. برای اینکه موضوع واضح باشد، وان پلاس هنوز به اندازه دیگر تولیدکنندگان شروع به نامگذاریها و استفاده از برندینگهای عجیب و غریب در بازارهای گوناگون نکرده است. اما این شرکت تایوانی یک لاینآپ اسمارتفون جدید دارد که همهچیز را خراب کرد: دیوایسهای میانرده و جدید سری Nord.
نخستین موبایل در این سری، یعنی وان پلاس نورد، هیچ مشکلی نداشت. این دستگاه همراه با چیپست اسنپدراگون ۷۶۵ جی و ۱۲ گیگابایت حافظه رم از راه رسید و به خوبی میانردههای مشابه را کنار زد. وان پلاس میخواست تجربه باکیفیت موبایلهایش را به بازار میانرده بیاورد و مشخصا در این کار موفق بود. اما بعد وان پلاس از دو موبایل جدید در سری نورد رونمایی کرد: Nord N10 5G و Nord N100. این دو موبایل تبدیل به استانداردی تازه شدند و برچسب قیمت را از قبل هم پایینتر آوردند.
وان پلاس میخواهد تنوع محصولاتش را بیشتر کرده و در کنار پرچمداران همیشگی، میانردههایی ارزشمند نیز داشته باشد
اما در این موبایلها، خبری از آن مشخصاتی نیست که معمولا در موبایلهای وان پلاس مییابیم و عاشقشان هستیم. خبری از اسلایدر هشدار در کناره دستگاه نیست، پنل امولد در هیچجا یافت نمیشود و مشخصات سختافزاری هم اگرچه بد نیستند، اما اندکی پایینتر از انتظارات ظاهر میشوند، خصوصا در مدل Nord N100 که اسنپدراگون ۴۶۰ و نمایشگر ۶۰ هرتزی دارد. اما احتمالا بدترین نکته این باشد که برندینگ دو دستگاه، به خوبی مشخص نمیکند کدام دستگاه قدرتمندتر است و کدام دستگاه ضعیفتر. نامگذاری اندکی منطقی به نظر میرسد: مدل پایه نورد بهترین مدل است، N10 در میانه قرار میگیرد و N100 در پایین نقطه. اما چنین چیزی برای مشتری معمولی واضح نیست.
و شرایط از این هم بدتر میشود. اگر شایعات حقیقت داشته باشند، لاینآپ پرچمداران سری وان پلاس ۹ هم قرار است به سرنوشتی مشابه دچار شود. میپرسید چرا؟ چون قرار است باز هم شاهد سه موبایل باشیم: وان پلاس ۹، وان پلاس ۹ پرو و احتمالا یک مدل ارزانقیمتتر به نام وان پلاس 9E. این موبایل یا میانرده خواهد بود یا یک «پرچمدار اقتصادی» که عملکردی شبیه به Galaxy S20 FE سامسونگ خواهد داشت. شرایط زمانی گیجکننده خواهد شد که هم موبایل پرو را داشته باشیم و هم میانردهای جدید با پسوند «T»، چرا که تا پیش از پایان سال ۲۰۲۱، قطعا وان پلاس 9T هم از راه میرسد.
و به این ترتیب، دیگر هیچ ایدهای نداریم که وان پلاس چه نامی برای موبایلهای میانرده سال بعد خود انتخاب خواهد کرد. شاید N20؟ شاید N200؟ چیزی کاملا متفاوت؟ میتوان درک کرد که وان پلاس میخواهد تنوع محصولاتش را بیشتر کرده و در کنار پرچمداران همیشگی، میانردههایی ارزشمند نیز داشته باشد. اما این شرکت تایوانی باید به سراغ برندینگ بهتری برای میانرده و پرچمداران جدیدش برود تا مشتریانی که به سختی گیر آورده را گیج نکند.
اوپو
اوپو هم به خاطر لاینآپ موبایلهای Reno لیاقت جایگاهی در این لیست را دارد. نهتنها نامگذاری موبایلهای این خانواده گیجکننده است، بلکه این شرکت عملا همان رویکرد شیائومی را در بازارهای گوناگون در پیش گرفته (حتی گاهی بدتر از شیائومی). درحالی که لاینآپهای Reno و Reno 2 خیلی منطقی نامگذاری شدند، خانواده Reno 3 آرام آرام زد به جاده خاکی. رنو ۳ و رنو ۳ پرو در چین عرضه عرضه شدند و موبایلهایی که با همین نام روانه سایر بازارهای جهان شد، دیوایسهایی با مشخصات و عملکرد زمین تا آسمان متفاوت بودند. درحالی که ورژن چینی همراه با اسنپدراگون ۷۶۵ جی و پشتیبانی از 5G از راه رسید، رنو ۳ پرو در دیگر نقاط جهان به چیپست مدیاتک Helio P95 مجهز بود. مدل چینی رنو ۳ استاندارد نیز بعدا به عنوان عضوی از خانواده OPPO Find X2 به دست مشتریان در دیگر نقاط جهان رسید.
اوپو سپس همین رویه را با مدلهای جدید رنو ۳ تکرار کرد. در لاینآپ رنو ۴، آنها موبایلی با قابلیتهای 5G عرضه کردند و بعد به عرضه یک ورژن 4G نیز پرداختند که مشخصاتی بسیار متفاوت، اما ظاهری بسیار مشابه به آن دارد. اگرچه این مشکل بیشتر به استراتژیهای اوپو برای بازارهای مختلف مربوط میشود، مشتریان ممکن است یک موبایل را سرچ کنند، آن را بخرند و بعد متوجه شوند که تمام مسیر سرچ را اشتباه طی کردهاند و تنها دلیلش این بوده که اوپو نمیتواند موبایلهایش را مثل آدمیزاد نامگذاری کند.
کدام تولیدکنندگان برندینگ درست را درک کردهاند؟
سامسونگ (در اکثر مواقع)
به شکلی غافلگیرکننده، سامسونگ به خوبی توانسته برندینگ موبایلهای پرچمدار و میانردهاش را معقول نگه دارد. تا چند سال پیش، نامگذاری این شرکت هم تعریف چندانی نداشت و میانردههایش که توسط اپراتورهای مخابراتی عرضه میشدند میتوانستند حسابی گیجکننده باشند. اما شرایط در گذر زمان بسیار بهتر شده است.
نخست سری گلکسی اس را داریم که از پرچمداران معمولی و همهپسند این کمپانی تشکیل شده و بعد نوبت به سری گلکسی نوت میرسد که مخاطبان حرفهای را هدف قرار داده. همین اواخر هم سری گلکسی زی از راه رسید که موبایلهای تاشوی این شرکت را در خود جای میدهد، یعنی موبایلهای فولد و فلیپ. تمام اینها موبایلهای پرچمدار هستند و همگی در هر نسل با عبارات و اعداد پسوند مشخصی از راه میرسند تا تفاوت میان نسخههای اولترا یا 5G یا پلاس به خوبی مشخص باشد. البته سامسونگ اخیرا پسوند «FE» را نیز به معادله اضافه کرد که دقیقا نمیگوید باید منتظر چه موبایلی باشید.
اگر گاهی نواقصی کوچک دیده میشود، صرفا به این خاطر است که سامسونگ واقعا انبوهی از موبایلهای هوشمند میسازد
اما سامسونگ بیشتر در حوزه موبایلهای میانرده و اقتصادی فعال است و توانسته همهچیز را نسبتا سرراست نگه دارد. خانواده میانرده Galaxy A از مدل ارزانقیمت Galaxy A01 شروع و در نهایت به Galaxy A71 ختم میشود. در این بین، هرچه عدد نخست بالاتر باشد، با موبایلی بهتر نیز طرف حساب هستید. عدد دوم نیز نسل هر دستگاه را نشان میدهد. بنابراین برای مثال موبایل Galaxy Ax1 امسال، طی سال بعد تبدیل به موبایل Galaxy Ax2 خواهد شد.
البته گاهی شاهد اشتباهاتی اندک از سوی این شرکت کرهای نیز هستیم. گاهی از اوقات سامسونگ به سراغ یک مدل بهروزرسانی شده و میاننسلی با پسوند S میرود و نمونه این موضوع را در موبایلهایی نظیر گلکسی ام ۳۰ اس، گلکسی ام ۳۱ اس یا گلکسی ای ۵۰ اس دیدهایم. سامسونگ سری اقتصادی Galaxy M را هم دارد که نامگذاری موبایلهایش، با همان ساختار سری A صورت میگیرد. همین موضوع درباره سری F نیز مصداق دارد. البته مرز میان این خانوادهها اندکی مات است و مصرفکننده معمولی به خوبی قادر به تمیز دادن آنها از یکدیگر نیست. این موبایلها ظاهر، قیمت و گاهی مشخصات سختافزاری بسیار مشابه به یکدیگر دارند.
اما در هر صورت سامسونگ را جزو شرکتهایی قرار میدهیم که مشکل برندینگ را درک کرده و در صدد حل آن برآمدهاند. اگر هم گاهی نواقصی کوچک دیده میشود، صرفا به این خاطر است که سامسونگ واقعا انبوهی از موبایلهای هوشمند میسازد.
اپل
تا جایی که به برندینگ موبایلهای هوشمند مربوط میشود، اپل همیشه کار خود را بلد بوده است. این شرکت همواره تنها به تولید موبایلهای رده پرچمدار پرداخته و بنابراین مجبور به سر و کله زدن با انبوهی از موبایلهای مختلف در لاینآپهای گوناگون نبوده است. به همین ترتیب، برندینگ آنها به هیچ وجه گیجکننده از آب در نمی آید. برای مثال، فقط کافیست به موبایلهای سری جدید آیفون ۱۲ نگاه کنیم.
این خانواده از ۴ دیوایس تشکیل شده: آیفون ۱۲ مینی، آیفون ۱۲، آیفون ۱۲ پرو و آیفون ۱۲ پرو مکس. حتی اگر ندانید که این موبایلها به چه مشخصات مجهز شدهاند، قادر به حدس زدن ترتیب آنها از ضعیفترین تا قدرتمندترین خواهید بود. آیفون ۱۲ مینی کوچکترین مدل است، آیفون ۱۲ نقش مدل استاندارد را ایفا میکند، آیفون ۱۲ پرو اندکی نسبت به مدل قبلی بهبود یافته و آیفون ۱۲ پرو مکس هم مدلی بزرگ با بهترین تجهیزات سختافزاری و البته بالاترین قیمتگذاری به حساب میآید. این برندینگی موفقیتآمیز است که به راحتی به مشتریان میفهماند هر دیوایس چه ویژگیهایی دارد.
تنها دفعاتی که اپل از این مسیر منحرف شده، دو باری بوده که به تولید و عرضه آیفون SE پرداخته است. نسل نخست از این موبایل طی سال ۲۰۱۷ از راه رسید و و اساسا همان آیفون ۶ اس بود که در فرم فاکتور ۴ اینچی آیفون ۵ و ۵ اس به دست مشتریان میرسید. نسل دوم هم در سال ۲۰۲۰ عرضه شد و این بار مشخصات آیفون ۱۱ را در فرم فاکتور و بدنهای یکسان با آیفون ۶، ۶ اس، ۷ و ۸ ارائه میکند.
نوکیا (گاهی از اوقات)
اگر رویه نامگذاری موبایلهای نوکیا را از نزدیک دنبال کنید، متوجه خواهید شد که حسابی سرراست از آب درآمده است. این رویه، مشابه همان چیزیست که پیشتر در دیوایسهای میانرده سامسونگ مشاهده کردهایم: هر موبایل دو عدد دارد، عدد اول سطح قدرت و قیمت دستگاه را نشان میدهد و عدد دوم، نسل آن را. بنابراین موبایلی مانند نوکیا ۷.۲، عضو سری ۷ بوده و نسل دوم در این خانواده به حساب میآید. و موضوع تقریبا همینجا به پایان میرسد. این شرکت فنلاندی که اکنون به زیرمجموعه HMD Global تبدیل شده، هم موبایلهای بسیار اقتصادی با سیستم عامل اندروید گو میسازد و هم موبایلهای پرچمدار بسیار قدرتمند. و تمام این موبایلها به همین شکل نامگذاری میشوند.
اما چرا در تیتر نوشتیم گاهی از اوقات؟ به این خاطر که نامگذاری موبایلهای نوکیا گاهی تحت تاثیر همکاریهای صورت گرفته با اپراتورهای مخابراتی قرار میگیرد. برای مثال Nokia 2 V Tella را داریم که در کنار نوکیا ۲.۳ و نوکیا ۲.۴، نمیتوان تشخیص داد از این دو موبایل بهتر است یا خیر. اما زیاد در این زمینه سختگیری نمیکنیم. چون موبایلهایی که همکاری با اپراتورها ساخته میشوند معمولا چنین نامگذاریهای مزخرفی دارند و مهم نیست چه کسی به تولید آنها میپردازد. مهم اینست که اسمارتفونهای اصلی نوکیا همواره برندینگی سرراست داشتهاند و بنابراین شرکت فنلاندی هم در لیست خوبها قرار میگیرد